آژانس، اشتباه، راننده، قند، طلاق

صبح آژانس گرفتن. آژانس زنگ زد که یک ساعت هست منتظره. گفتم ما دیدیم که با پراید سفید سوار شد رفت. نگران شدیم . زنگ زدیم. گفت او سوار آژانس شده و رسیده و مشکلی هم نبوده. پس همسایه دیگری آژانس دیگری. و او اشتباه سوار تاکسی دیگری شده.

من هم کارم دیر شده. آژانس میگیرم. کنسلی رو هم گفتم بدم. راننده آژانس دستش چایی. گفت ببخشید. دیشب بیمارستان بوده. قند داره. وقتی عصبی میشه قندش میره بالا. از همسرش جدا شده. یک پسر 10 ساله. دیروز همسر سابق زنگ زده بیا پسرت رو ببر. اذیت میکنه. گفت لیسانس اقتصاده. 22 ساله باز خرید کرده حالا خودش بیمه اش را می پردازه. دوستی دارد آمریکا. منتظره دعوت نامه بده بره سفارت آمریکا در ارمنستان ویزا بگیره. بره آمریکا راحت بشه. (تو دلم میگم زهی خیال خام). رسیدم مقصد. 2 هزار تومن کنسلی رو که آژانس گفته بود نمی خواهد بدی دادم. 8 تومن هم کرایه خودم. شرکت. روز از نو روزی از نو.

دو کلمه...