زندگی پنهان کلمات

ساخت وبلاگ
امروز فیلم the secret life of words را تماشا کردم. فیلم چند وجهی و پر نکته ای بود. بعضی جاهایش را نفهیمدم این شد که گشتی زدم در نقدها. مطابق معمول لینک های فارسی چیزی نداشتند ولی در جستجوی انگلیسی، معماهای من در این فیلم، حل شد. بخصوص در این لینک:  https://en.wikipedia.org/wiki/The_Secret_Life_of_Words

در انتهای فیلم صدای دختر بچه ای می آید که بقیه داستان را بیان میکند. اینکه حنا با آن مرد ازدواج کرده و دو پسر و یک دختر دارد. و همین دختر است که دارد صحبت میکند. و اینکه حنا همان مادری بوده که مجبورش کرده بودند که دخترش را بکشد. 

فیلمی تاثیر گذار است. ماجرای دختری اهل یوگسلاوی که کم حرف است و در کارخانه ریسندگی در ایرلند شمالی کار میکند. بعد همکارانش که از او بدشان می آید به رئیس چغولی میکنند و رئیس او را یک ماه میفرسته مرخصی. در این یک ماه دست تصادف به کار پرستاری کشیده میشه و در سکوی نفتی ای مشغول. مردی به نام ژوزف (تیم رابینز) برای نجات فردی که در آتش سوزی داشته جان می باخته اقدام کرده و حالا سوختگی شدیدی داره و نیاز به پرستار. همه افراد توی سکوی نفتی مرد اند و فقط حنا دختری است که در آنجا حضور دارد. و بعد شخصیت تک تک افراد نکاتی دارد. و خود زندگی حنا یا (هانا) دختری که در جنگهای یوگسلاوی دچار شکنجه شده و در یک مرحله مجبورش کرده اند که به دختر خود شلیک کند. آثار شکنجه را بر بدن دارد.... بقیه را از همان لینکی که در بالا گفتم به انگلیسی می گذارم: 

Josef travels to Denmark to visit a counselor that Hanna had seen after fleeing the war, seeking to learn more about her. He then tracks her down at the factory in Northern Ireland where she works. They talk, and at first she keeps her distance, saying she couldn't be with him because she thinks one day she could drown them both in her sorrow. When he tells her that he will "learn to swim," she reciprocates the love. Later, Hanna is shown in a home with the voice of a young girl explaining that Hanna now has two sons, whom the narrator refers to as her brothers, indicating that the woman Hanna described as having been forced to kill her own child was, in fact, herself. The voice of her daughter ends the film with the hope that Hanna will one day be able to live completely in the "now" and no longer be haunted by the past.

 

دو کلمه...
ما را در سایت دو کلمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : i2wordse بازدید : 210 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 9:24