دو کلمه

متن مرتبط با «ویدئو لحظه ها» در سایت دو کلمه نوشته شده است

توزیع نامناسب احمقها بر روی زمین

  • در time.ir امروز میخواندم:مشکل این نیست که تعداد احمق ها زیاد است ،مشکل در توزیع نامناسب آن هاست. مارک تواین بخوانید, ...ادامه مطلب

  • هیهات

  • ماجرا از یک جمله قصار از اینشتن شروع شد:دو چیز بی نهایت است: یکی جهان هستی و دیگری حماقت بشری. و البته در مورد اولی مطمپن نیستم. (آلبرت اینشتن)خواستم رفرنس این جمله قصار را پیدا کنم. اینشتن در کدام کتاب یا مقاله چنین حرفی زده؟ گوگل کردم دیدم فردی به نام فریتز پرلز Fritz Perls در یکی از کتابهایش از اینشتن نقل کرده که او چنین گفته است. بعد دیدم که او بنیان گذار تیوری گشتالت است. و گشتالت تراپی را او اول بار باب کرده. بعد در ویکی پدیا دیدم که او یک عبارتی را که به صورت دعای گشتالت یا Gestalt prayer معروف شده است دارد. جالب بود در زیر می آورم:I do my thing and you do your thing.I am not in this world to live up to your expectations,and you are not in this world to live up to mine.You are you, and I am I,and if by chance we find each other, it's beautiful.If not, it can't be helped.— Fritz Perls, Gestalt Therapy Verbatim, 1969من راه خود را می روم. تو راه خود را می روی.من به دنیا نیامده ام تا انتظارات تو را برآورده کنم.و تو به این دنیا نیامده ای که طبق منویات من زندگی کنیتو ٬ تویی. من٬ منمو اگر بر حسب اتفاق در بین راه یکدیگر را دیدیم زهی شادمانیو اگر دیگر همدیگر را ندیدیم دریغی نیست. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یادی از بعضی سلبریتی های دوران جوانی

  • سالهای 52 - 53 بود که از رادیو یک برنامه آموزش کنکور مختصر و مفیدی پخش می شد که در انتراکت آن یدالله رویایی تکه هایی ادبی می خواند. یک بار تکه ای از رمان "خداحافظ گاری کوپر" را خواند. صدای خوبی داشت و مطلب را می فهمید و خوانش اش در آدم تاثیر میگذاشت. من هنوز صدایش در گوشم است. امروز در خبرها خواندم در سن 90 سالگی در پاریس در گذشته است. شاعر نو پردازی بود که یادم است کتاب شعرش به نام "دریا" مطرح بود. ولی من شعرهایش را زیاد نخوانده ام و یا اگر هم خوانده ام تاثیر نگرفته ام. روحش شادهمچنین در خبرها خواندم که ایرنه پاپاس هم درگذشته است. او را در فیلم زوربا به یاد می آورم. بیشتر در فیلمهای مطرح بازی میکرد. و کاراکتر مخصوص به خود داشت. اگر بخواهم در هنرپیشه های ایرانی کسی را شبیه اش مثال بزنم باید شاید گفت "فاطمه معتمد آریا". باری روحش شاد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مادری با دو فرزند در میدان غازها

  • از میدان غازها می پیچم سمت خیابان اصلی خانه. چشمم می خورد به زنی که در کنار دیوار نزدیک سطل زباله فلزی شهرداری نشسته است و یک بچه خردسال روی دستش خوابیده و یک پسر شاید 3 یا 4 ساله کنارش نشسته. اندوه. به رانندگی ادامه می دهم. یک تاکسی زرد رنگ در مقابلم. پشت شیشه اش نوشته "ما مسئولیم" . خدایا این چه اتفاقاتی است. انگار کسی دارد با آدم ارتباط می گیرد. در پیچ خیابان پارک می کنم. از ATM بانک پولی. پیاده برگشت به میدان "غازها". جلو که می روم می بینم نایلنی جلویش پهن است و لیف و این جور چیزهای خرد. پولی میدهم و بر میگردم به سراغ ماشین. تشکر و دعا میکند. چه عجیب است حیات و چرا باغچه خانه او سیب نداشت؟ و چرا ماشینها به راه خویش ادامه می دهند. مادری با دو فرزند خردسال در کنار دیواری در میدان غازها. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • فکر در تنهایی

  • "... آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاریست." سهراب سپهریامروز با خودم فکر میکردم که این تکه از شعر سپهری چقدر زندگی را زیبا می کند. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی/ به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را

  • غروب است. تمام روز خانه بودم. می روم بیرون هم قدمی هم تمدد اعصابی هم خریدی. در کنار خیابان پشت سطل فلزی زباله شهرداری، بدن حیوان پشمالویی می بینم که مرده می نماید. کمی که در پیاده رو حرکت می کنم سر حیوان را می بینم که از پشت به گوسفندی می مانست و از این نما صورت سگ ولگردی است که اینک جسدش را انداخته اند کنار سطل زباله. چگونه مرده؟ چه کسی کشته؟ حالم بد میشود. به راه خویش میروم با اندوهی در دل. وارد فروشگاه کوروش میشوم. یک بطری روغن و یک عدد بیسکوییت و کمی اقلام دیگر شد دویست هزار تومان. به صندوق دار میگویم به خاطر روغن است؟ میگوید نه همان بسکوییت قبلا 15 هزار تومان بود حالا شده 45 هزارتومان. بعد به شوخی فندک بغل دستش را نشانم میدهد و می خندد که "فقط این فندک روغن ندارد. همه چیز گران شده است." به راه خود ادامه میدهم. از کیوسک روزنامه فروشی یک روزنامه شرق که روزنامه صبح است در غروب می خرم! در مقاله ای نوشته که مردی که زن خود را کشته بوده حالا آزاد است و روزنامه نگاری که خبر قتل را منتشر کرده بوده به زندان محکوم شده است. اینها و آن جسد سگ و نمی دانم دیگر چه، حالم را بد میکند. با خودم میگویم "هی فلانی تو چرا اینقدر پست هایت منفی است" حافظ جواب میدهد: "کی شعر تر انگیزد، خاطر که حزین باشد/ یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد"یاد شعر شفیعی کدکنی می افتم " به کجا چنین شتابان؟ گَوَن از نسیم پرسید. .. و الی آخر" بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کرونا رفیق این روزهای ما

  • یک هفته ای هست که من و همسر هر دو درگیر کرونا شده ایم. اوجش دیشب بود که همسرم سرفه های زیادی میکرد و نمی توانست بخوابد ولی کم کم به خواب رفت و وقتی صبح دیدم که در خواب عمیقی فارغ از سرفه های خشک دیشب است کمی احساس آرامش کردم. هرچند امروز یک سی تی اسکن ریه هم دارد که باید دید آیا ریه آسیب دیده یا نه. دیگر اینکه امروز نگاهی در اینترنت داشتم بر کتابی از "رضا علامه زاده" به نام "دستی در هنر، چشمی بر سیاست" . ماجرای گروه گلسرخی بود که آقای رضا علامه زاده هم جزوش بوده. چقدر آدم داریم که در گوشه و کنار این کره خاکی گم اند. احساس می کنند هستند ولی دیگر نیستند و خود نمی دانند. چه اهمیت دارد به چه می اندیشی؟ حاصل ات وقتی هیچ است همان "هیچ" هستی. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • هوای پر گرد و غبار و آدمهای نا اهل

  • امروز هم تهران از هوای پر گرد و غبار تعطیل است. کلیه مدارس و ادارات دولتی. اما امتحانات نهایی برگزار می شود. آسانسور آپارتمان به دلیل مدیر نالایق خراب است. حال طبقات 5 به بالا چه می کشند والله و اعلم. کلا 8 طبقه ایم و من که هفتم هستم زیاد بالا و پایین نمی روم مگر به ضرورت. این آپارتمان هم مقیاس کوچکی از این مملکت است. شما شهردار آبادان را ببینید که بعد از فرو ریختن ساختمان ده طبقه متروپل در آبادان چطوری از دست مردم فرار میکرد. او هم از مصادیق مدیران نالایق بود. و پر است. گاهی فکر میکنم که نکند ژن ما مدیر نالایق پرور است و الکی دنبال دلایل بیرونی می گردیم. ذات که خراب باشد کاریش نمیشه کرد. سعدی نیکو سخن، خوش گفته که "تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است." عجب تشبیهی. یک لحظه تجسم کنید. گردویی روی یک گنبد نیم کره مانند. چطوری گردو سر می خورد و به پایین می افتد. آدم نااهل را هم نمیشه تربیت کرد. نمیشه گردو را بالای گنبد استیبل و پایدار دید. امان از دست آدمهای نا اهل. امان از دست این گرد و غبار. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ما نمی دانیم آدم ها کی می توانند فراموش کنند

  • امروز فکر میکردم بد نبود داستانی می نوشتم به نام "یک مشت آشغال" . البته سوژه ی کتاب را هنوز انتخاب نکرده ام ولی احتمالا یکی از کاراکترهای اصلی آن ولادیمیر پوتین و دیگری الکساندر لوکاشنکو می توانست باشد. این دومی که دیگر نور علی نور است. در پاسخ خبرنگاری علنا گفته من دیکتاتورم. البته اگر قرار بود کاراکتر سومی هم در گوشه و کنار داستان باشد شاید "نوواک جوکوویچ" هم افتخار حضور داشت. باری در صفحه آغازین هم این مصرع یا بیت را می گذاشتم: "ما نمی دانیم آدمها کی؟ می توانند فراموش کنند؟" معنی این جمله آخر هم شاید این باشد که "هرکسی بار خودش کار خودش آتیش به انبار خودش". در انتها این را هم اضافه کنم که کینه و تنفر اصلا چیز خوبی نیست. اول از همه به خود آدم صدمه می زند. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دمای سه نقطه از جغرافیای جهان

  • 21 - 13 - 11 اینها دمای هوای سه نقطه بر روی کره زمین است. سیدنی 21 درجه سانتیگراد ، تهران 13 درجه سانتی گراد و ورشو 11 درجه سانتی گراد. با آمدن این ویروس کرونا حالا من دارم دقت مکینم در اینجا که ما هستیم و آن دو نقطه که بچه ها هستند وضع دما چطور است و البته هر چه گرم تر بهتر.این ویروس کرونا حساب همه چی را ریخته به هم. اول اینکه این خانه نشینی خیلی خسته کننده است. دوم اینکه آدم مطمئن نیست که مثلا وقتی رفته نان بخره چندتایی ویروس با خودش به داخل خانه نیاورده باشد. , ...ادامه مطلب

  • امان از دست باورهای آدمیزاده

  • ما متوجه خواهیم شد که محکم ترین و تعصب آمیز ترین باورهای ما آنهایی هستند که کمترین دلیلها برای درستی شان در دست است.برتراند راسلاین جمله قصار را در همشهری دیدم ولی هر چه گشتم در اینترنت انگلیسی آن را نیافتم. صحت و سقم با همشهری. با این همه جمله جالبی است.امروز آن را یافتم:The opinions that are held with passion are always those for which no good ground exists; indeed the passion is the measure of the holder’s lack of rational conviction.                , ...ادامه مطلب

  • در لحظه مرگ

  • "هر چه بیشتر احساس کنید که زندگی نکرده اید، بیشتر از مرگ خواهید ترسید"          اروین یالوم                                                                      "من چگونه اروین یالوم شدم"ص380, ...ادامه مطلب

  • زندگی پنهان کلمات

  • امروز فیلم the secret life of words را تماشا کردم. فیلم چند وجهی و پر نکته ای بود. بعضی جاهایش را نفهیمدم این شد که گشتی زدم در نقدها. مطابق معمول لینک های فارسی چیزی نداشتند ولی در جستجوی انگلیسی، مع, ...ادامه مطلب

  • تانی یاما ریاضیدانی که اشتباهاتش راهگشا بود

  • داشتم در دیکشنری چمبرز گشت و گذاری می کردم، رسیدم به قضیه آخر فرما که نوشته بود: This theorem is still unproved. سال چاپ 1978. یادم بود که خبر حل شدنش را شنیده بودم. مجددا رجوع به اینترنت. اندرو وایلز که مساله را در سال 1994 حل کرده است. ,ریاضیدانی,اشتباهاتش ...ادامه مطلب

  • آهنگ شبانه فرهاد و امتحان نظام مهندسی پنج شنبه

  • پنج شنبه امتحان نظام مهندسی پایه 3 دارم. در این سن دوباره خواندن و امتحان دادن خودش تنوعی است.  دیروز که با دوچرخه از شرکت به خانه می رفتم ناخودآگاه آهنگ "شبانه" فرهاد در ذهنم زمزمه شد. از اینترنت موبایل به صورت آنلاین یک بار دیگر گوش کردمش. بعد دیدم فرهاد 81 فوت کرده و شاملو 79 و این وسط آهنگ ساز که اسفندیار منفردزاده است هنوز زنده است. نسلی که در شرف انقراض است. + نوشته شده در  سه شنبه هجدهم مهر ۱۳۹۶ساعت 17:9  توسط امیر  |  , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها